هر سازمانی در هرمرحله از حیات خود که باشد از اجرای سامانه های کنترلی برای پایش مداوم و ارائه بازخورد، بی نیاز نیست. مقاله ای که ترجمه ی آن را در وبلاگ خواهم گذاشت به این مطلب می پردازد. 

مراحل چرخه­ی حیات و سامانه­های کنترل مدیریت در شرکت­های خدماتی

نویسنده: سوفیا ام­دی.آوزایر

1     چکیده

استدلال شده است سامانه­ی کنترلی شرکت های خدماتی در طول زمان ، برای برآورده کردن نیازهای مدیریت، نیاز به تغییر دارند. چالش اکثر سازمان­های خدماتی، آدرس­دهی منحصر به فرد به ویژگی­هایی است که به علت مشکلات در کنترل کیفیت، اندازه گیری عملکرد وکنترل هزینه­ها شناسایی شده بود. با وجود این چالش، بررسی ادبیات نشان می­دهد که نسبت به مطالعات انجام شده روی سامانه­ی کنترل مدیریت(MCS)، پژوهش­های بیشتری روی چرخه حیات سازمان انجام شده است.

این مطالعه برای پر کردن این شکاف، به منظور به دست آوردن درک درستی از MCS در شرکت­های خدماتی بالغ و در حال رشد انجام شد .یک روش پیمایشی به کار گرفته شد. پرسشنامه­ها در شرکت­های خدمات کنترل مالی فعال در استرالیا توزیع شد. نتایج استفاده از آزمون T و تجزیه و تحلیل رگرسیون چندگانه، نشان می­دهد که شرکت­های انبوه­خدمت و بالغ، در مقایسه با شرکت­های خدمات تخصصی و در حال رشد، تاکید بیشتر بر روی شکل دیوان­سالار MCS دارند.

کلید واژه­ها: چرخه حیات سازمان، مدیریت سامانه­های کنترل مدیریت

2        مقدمه

ادبیات چرخه­ی حیات نشان­می­دهد که الگوهای پایدار توسعه در سازمان­ها در طول زمان رخ می­دهد، حتی در انواع متناقض شرکت­ها که در آن­ها فعالیت­ها و ساختار سازمانی متفاوت است. (میلر و فریزن، 1980؛کوین و کامرون، 1983، هنکس، اما واتسون، یانسن و چندلر، 1994). بر این اساس، ویژگی­های سازمانی در سراسر مراحل چرخه حیات در پاسخ دادن به آشوب و هرج و مرج تغییرات مستمر زیست محیطی، متفاوت است.(  آوزایر و لانگ فیلد اسمیت، 2005؛ مورز و یوئن، 2001). با این حال، مطالعات قبلی نشان می دهد، سازمان ها تمایل دارند استراتژی­هایی را دنبال کنند که در گذشته کارآمد بوده­اند، اما ممکن است در مرحله جدید توسعه نامناسب و ناکارآمد باشند.( گرینر،1972)

برینگال(1997) استدلال می کند که سامانه­های کنترل خدمات، در طول چرخه حیات نیاز به تغییر متناسب با تغییرات محیط رقابتی، ماموریت کسب و کار، و استراتژی عمومی دارند. اشتباه در تعیین سیاست­های بودجه بندی حسابداری برای هر مرحله­ی چرخه­ی حیات، بر ناکارآمدی تخصیص منابع تاثیر می­گذارد.( زیسوسکی و هال، 1991). بنابراین، در طول مراحل چرخه­ی حیات تهیه اطلاعات مرتبط، دقیق، و به موقع براساس نیازهای متعدد مدیریت، چالشی برای مدیران مالی است. این مورد مخصوصا، برای حسابداران مدیریت شاغل در سازمان­های خدماتی که ویژگی منحصر به فرد آن­ها سازمان خدماتی «درست بهنگام»است و ارتباطات درون سازمانی کوتاه مدت بین آن­ها و مشتریان برقرار است، وظیفه­ای مشکل است. (استبل وهومبورگ،2009 ) این ویژگی باعث بروز دشواری­هایی برای مدیران خدمات در زمینه برنامه­ریزی عملیات، کنترل کیفیت، اندازه گیری عملکرد و ردیابی و کنترل هزینه ها می­شود.( برینگال، فیتز جرالد، جانستون، و سیلوسترو، 1991؛ برینگال،1997 )

با این حال، بررسی ادبیات نشان­می­دهد که در مقایسه با مطالعات سامانه­های کنترل مدیریت(MCS)، تحقیقات بیشتری روی متغیر چرخه­ی حیات سازمانی انجام­شده­است. در این میان مورز، و یوئن (2001)، آوزایر ولانگ فیلد اسمیت (2005) و اخیرا کالونکی و سیلولا (2008)  چند کار تجربی چاپ­شده در مورد MCS انجام داده­اند. هدف از این مقاله افزایش بدنه­ی دانش محدود این منطقه است. به طور خاص، رابطه بین طراحی MCS  و مرحله چرخه حیات سازمانی در شرکت­های حرفه­ای و انبوه­خدمت مورد بررسی قرار می­گیرد.

 بقیه­ی این مقاله به شرح زیر سازماندهی شده است. نخست، چارچوب مفهومی است که تمرکز این مطالعه را شکل می­دهد، ارائه­شده­است، به دنبال آن فرضیه های آزمون پذیر تدوین­شده­است. در بخش بعدی، روش تحقیق با شرح نمونه و اندازه گیری متغیرها طرح­ریزی شده­است. پس از آن نتایج حاصل از این مطالعه ارائه­شده­است. در حالی که موضوع اصلی موردبحث­است، یافته­های این مطالعه مورد بررسی قرار­می­گیرد. در بخش نهایی، محدودیت مطالعه ارائه شده و زمینه­های تحقیقات آینده پیشنهاد می شود.